ضرورت تغییربنیادی درسیستم نظام کشور
انجنیـر خلیـل الله روًوفـی انجنیـر خلیـل الله روًوفـی

یکی ازاشتبــاهات قابل توجیه یا به تعبیردیگردستکاریهای عمـدی درفیصلهً بن وبعداً تائیـــد آن ازجانب لویه جرگهً سنتـی قومی که روال اداره وشیوهً حاکمیت دولتی را ازبنیاد تغییـرداد، تشکیــل ساختارنظام نوین به شـیوهً امـریکائـی بود که به سیستـــم ریاستی طرح وبه تصویب رسیـد، یعنی نظام متمرکــزی که عنان مطلـق ادارهً کـشوررا دراختیارشخص رئیـس جمهورواگذار وازصلاحیتهای نامحدود اجرائی برخوردارش ساخت. ساختاریکه درکشورهای عقـب افتاده وبحران خیــز نظیرافغانستان، که هنـوزازملت سازی، دموکراسی وحتا سواد همگانی برخوردارنیست، قانون به ابزارکاری زورمنــدان عرض وجود کرده وجامعه درلجنزارخودسریها وبیعدالتیها فرومیرود.

نوعییـت ساختارنظامیکه اختیارات کل کشوررا بیک شخص منحصرمیسازد نه تنها فراعقـــلانی ازعـدل الهـی است بلکه دورازتصوراست که یک حاکم مطلق با یک تیم کوچک خود بتواند ازادارهً سراسری کشوربدرآید، ازبحران فساد، ظهور ملوک الطوایفی وسرانجام ازفاصلهً روزافزون عدم اعتماد میان دولت ومردم جلوگیری نماید.

ماخوب بیاد داریم که درجلسهً بن ستراتیــژی مملکت سازی بکلی درحاشیه ها قرارگرفت تنها رقابتهای تنظیمی، قومی و گروهی، بخاطربدست آوردن قـدرت سیاسی ورسیدن به چوکیهـای بلند دولتی بود که به محورداغ کشمکشهـا تبــدیل یافته بود.

پس ازفــروپاشی طالبها، واشنگتــن نه تنها اوضاع جنگی وسیاسی افغانستان را مستقیماً زیرنظارت وکنترول داشـت، که تعینات کدری دولت نوپا، ازرئیس جمهورگرفته تا وزرا وسایرقـدمه های مهم ازپرویزن جوازآنها باید میگـذشت، ازینرو هرتنظیـم وهرجناح حتا آدمهــای گمنامی که به نحوی بامقامات امریکائی وادارهً بوش شـناخت داشـتنـد، مصرانه دست به کارگـردیدند تاتوجه واشنگتـن وغرب را بیشترازدیگـران به نفع خود جـذب کرده وازینطریق پستهای کلیـدی وحتا اهـــرم دولت را ازان خود سازند.

ازجمـله،  ائتلاف نیروهای شمال که درمقاومت علیه مهاجمان پاکستانی وسرکوب طالبان نقـش عمده را بدوش داشتند، به حیث فاتح اصلی این نشست مطرح بحث بود. حلقات غرب وامریکا نیزبه این باوربودند که نیروهای مقاومت که درراس آن فرمانده مسعود شهید قرارداشت، جای نخست را باید درتشکیل ادارهً عبوری داشته باشند.

درعین زمان هــواخواهان سلطنت که ساده لوحانه خودرا برندهً میدان سیاست میخواندند، نیزفریادهای شادیانه را سرداده ودربسترخوابهای طلائی گذشته مدعی تاج وتخت بودند. ازآنسوی دیگرشاخهً نامنهاد قبرس به نمایندگی از حزب اسلامی  حکمتیار، برغم قدرت طلبیهای خونین، درکمینگاه این جلسه، درانتظارامتیازگیری شب زنده داری میکشیدند.

درین گیرودارسیاسی هریکی درفکرمنافع شخصی وگروهی خود تلاش میورزید، انگیزه ایکه درمسیرآزمندانهً خوددیگر همـهً مسایل حیاتی کشور، بخصوص ساختارنظام را تحت الشعاع قـــرارداد. همان بود که این سیستـــم نظام تک قـدرتـی بسیاربه سادگی، بی آنکه عــواقب آن ازجانب طراحان این کنفـرانس با یک محال اندیشـی وطنپرستانه جــداً مورد گفتمان سیاسی قرارمیگرفت،  برگردهً ملت تحمیل شد.

واما امروز مردم متوجه گردیده اند که واقعن اکثریت بحرانهای کمرشکن جامعه، ناشی ازهمین شیوهً دولتداری به سیستم ریاستی بوده که اینک ازبطن آن فسادگستردهً دولتی وصدها نوع خودکامگیهای مافیائی دیگر، سربلند کرده است.

آقای کرزی بالاترازده سال است درمتن همیـن ساختار، یک رهبــری ضعیف وپراگنــده یی را دریک سیکل غیـرعادلانهً قومی به پیش میکشد حتا درحلقـهً تیم حاکم او، هستند چهره های معلوم الحالی که به منافع ستراتیژی همسایه گان، برنامه ریزی میکنند. خودکامه گانیکه درجاذبهً مدار ارگ آنگونه برچسپ خورده اند که علیرغم همهً بدنامیهـای سیاسی، عظمت خواهی های قومی وتباری ومهمترازهمه مزدوری به دستگاهای استخباراتی کشورهای خارجی، ولی بازهم بمثابه اهــرم داران قدرت، در امتیازات بالاترازظرفیتهای شان جا میگیرند، ازوزارت به سفارت ازسفارت به مقــام ولایت وازآنجا با معاشات بلنــد دالری به مشـاوریت ریاست جمهوری تکیه میزنند. سیکلی که بدون توقف وبدون اندک ترین تغییـر وتحول ویا بازتاب اندیشهً تمدنی، درهمین خط معین خود بحرکت ادامه میدهـد.

استبداد تک محوری قومی وعدالت ستیزی درتعین حق سرنوشت سایر ملیتهای محروم ونحوهً مدیریت درنصب کـدرهای دولتی، بگــونهً درجریان است که گفتی خارج ازتیم برسرقدرت، دیگرهیچ شهــروندی که ذلت و سرشکـستگی را برنمی تابند، گاهــی هم شایستگی کاروحق شرکت درتحولات اجتماعی را داشـته باشنـد ویاهم پستـهائیکه با مغــزهای تخصصی وآرمانهای میهنی باید مملکت را به تمدن وتکنولوژی معاصرآشنا سازند، به اهـل آن سپرده شود.

بقول معروف همان آش باسی وهمان کاسهً میراثیست که سالهاست به گردش درآمده است.

 

یک مسًلهً دیگری راهم باید به باورگرفت وآن اینکه نباید مطلقـن حکم کرد که تنها همین ساختـارنظامهای دولتی است که سبب ترقی ویا عقبگرد، عدالت ویا استبداد درجامعهً خود میشوند. دریک نظام مطلقهً ریاسـتی، پارلمــانی ویا هــم شاهی، زمانیکه ارکان حاکمهً آن فطرتن صادق وپاکنهاد ومتعهد به آرمان مردم وتعالی کشورخود نباشند، نمیتوان تنها به نوعیت رژیم خوشبین بود ویا تغییرات بنیادی را ازان انتظارداشت.

واما درینجا درمقایسهً نسبی ومنطق مسًوولیت کاری، میتوان اذعان کردکه ساختارنظام پارلمانی، بویژه درشرایط اسفبار امروزی کشورما، نسبت به سیستم ریاستی برتریهای خودرا دارد.

نظام پارلمانی دروجود نخست وزیروهیًات کابینهً انتخابـی او، درمقایسه بایک رهبــرکاملن خودمختارریاسنی وتیـــم غیر متعهد ودست نشانده اش، طبعـن موفق خواهـد بود تا کارا ترومسًـوولانه تربه مسایل امنیت وادارهً کشوررسیـدگی کرده و درحشرسازندگی مملکت، دربرابرمردم وپارلمان بیشترمسوًولیت پذیروپاسخگو باشد.

ساختارنظام به شیوهً پارلمانی که نخست وزیرمسوًولیت حکومت را بدوش دارد، درحقیقت محوراجرائی دولت را تشکیل داده وبمثابه بازوی  قوی رئیس جمهور، درکارزارعمل وسیاست، زدودن فساد ومهارخود سریهای مافیائی، نقش سازندهً رابازی میکنــد.  مگرسیستم نظام ریاستی ئیراکه بالاترازده سال است به رهبـری آقای کرزی، درکشورخود آنرا به تلخی تجربه کرده ایم، متاسفانه خود نظام درستراتیژی جغرافیای سربستهً خود، درگیرفساد وزدوبندهای تفکر قومی و طالبانی خود است، چه رسد به آنکه بتواند به قضایای سرنوشت سازمملکت رسیده گی کند.ازهمینجاست که امروزبحران بیکاری  وفقر ونا امنی بسرحد انفجارخود نزدیک گردیده است.

رئیس جمهورباتیم رهبری خود درادارهً مملکت که دریائی ازمسوًولیتهای ملی دربرابرش قـد راست کرده است،  تاکنـون نتوانسته ازطرح یک ستراتیژی کاری موفق بدرآید. فقط سالهاست که مسوًولیت دولتداری خودرا درچوکات آرمان آشـتی با برادران ناراضی خود، همان برادرانیــــــکه صدباربه تقاضاهای اوبا خشـونت وجلیقــه های انتحاری پاسخ رد داده اند سپری کرده وهنوزهم درین عرصه به تلاشهای سخت پرهزینه وتقـلاهای تکراری ادامه میدهد.  گاه اسـتاد ربانی موظف میشود تا با سفرهای خسته کن برود وبه دروازه های طالبان وحزب اسلامی « دق الباب » کرده وآنهارا به صلح واخوت فراخواند، کاریکه درآینده ها مسوًولیت  تاریخی اینهمه سرخوردگیهای سیاسی بردوشـش حواله گردد.   وزمانی بخاطـــر جلب رضائیت بیشترجنگجویان طالب و حزب اسلامی، پیش ازپیش پستهای کلیدی ومهم دولتی دراختیارشان قرارمیگیرد ونه تنها این، که دررابطهً رهـــائی جاسوسان  آی.اس.آی  وسازماندهنـدگان حملات انتحاری اززندانهــای کشورکه همــه روزه دسته دسته هموطنان بیگناه مارا به خاک وخون میکشند، فرمانهای پی درپی رئیس جمهورصادرمیگردد.

درمسیراین تلاشهای بی ثمروکاملن فرورفته درباطلاق توهم، که حتا بوی فاجعه های بیشترازان بمشام میــرسد، ازیکسو به حقوق شهــروندی و سرنوشت سایرملییتها، سخت جفا صورت میگیرد وازجانب دیگربرنامهً بازسازی کشور، اهمیـت دست دوم را پیداکرده وهـزینه های سرشارکمکی به یغما میرود.

 

رئیس جمهورازامورظرفیت سازی وزارتخانه ها که بحال ایستائی نفس میکشند نتوانسته است با بکاربرد یک ستراتیـژی دقیـق ومنضبط، سره های ظرفیـت ساز را ازناسـره های بیکاره ومعامله گر، تصفیه نماید. ناسره هـائیکه اکثرن  توانائی برنامه ریزی وظرفیت کاری را نداشته، فقط درانتظارشکارقــراردادهای دولتی، روزمـره گی دارند که درنتیجه هزینـــه های بزرگ بازسازی ازدستی بدستی بسرقت رفته وسرانجام پلان کاری پروژه ها بحال نیمکاره رها میشود.

گـذشته ازینها، حیثیت سیاسی و دپلــــوماسی دولت آقای کرزی که دست کم دربرابرهمسایگان باید حفظ وحراست میشـد، امروز دستخوش زبونیها قرارگرفته است.

جناب رئیس جمهورحتماً درجریان بوده که وزیرخارجه اش آقای زلمی رسول چندی پیش بگونهً مهمان ناخوانده دومرتبه سفرهائی را به اسلام آباد انجام داد، سفری بی دست آورد وعاری ازمظاهرحیثیت دپلوماسی، که گفتی به فرمــان مقامات پاکستانی دعوت نه، بلکه احضارگـردیده باشـد.  دربرابرآن مطابق پروتوکول دپلوماسـی، همتــای پاکستانی اش نخواسـت حتا یکباربه افغانستان سفرکند.

روی همین مناظره های تشکیلاتی وغیرمـوًثربودن ادارهً کشوردرنظام ریاستــی بود که آگاهان امورسیاسی واهـــل خبرهً افغانستان، سالهاست با احساس نگرانی صدای خودرا ازطریق رسانه ها بلند کرده واین نوع ادارهً تک قدرتی را بمنـــافع علیای کشورسازگارنمیدانند وبادلایل موجه، تغییرسیستم دولت را به نظام پارلمانی خواستارشده اند. مگرآقای کرزی وتیم برسراقتـــدار، بادلهرهً اینکه درینصورت یک قسمت عمــدهً صلاحیتهای اجرائی دستگاه حاکم، به حکومت تعلـق گرفته و باعث تنزل اقتدارش خواهدشد، جداً بااین نظرمخالفت نشان میدهد وهرگزحاضرنیست تا نهاد دیگری درجغرافیای فرمان روائی اش سربلند کرده ودرصلاحیتهای اجرائی اودخیل گردد.

درصورتیکه نظام پارلمانی درکشوراستقرارمیداشت ومسوًولیتها میان حکومت ودولت قانونن دسته بنـدی میگردید بگمان اغلب امروزتا این سرحد بحران امنیت، فساد وخودسریهای مافیائی که دولت ازمهارآن عاجزاست درکشوربیداد نمیــکرد درموجودیت نظام پارلمانی به یقین شورای ملی، اگرواقعن شورای متعهد مردمی میبود حیثیت قانونی خودرا حفظ کــرده ودرامرنظارت ازتطبیق قانون، درداخل دولت وجامعه تصامیمش اثرگذارمیبود، مگردرشرایط نابسامان امروزکشمکشهـا وتنشـهائیکه میــان دولت وپارلمان عرض وجود کرده ویا مصوبات وفیصله های شورا که با بی اعتنـائی ازطرف رئیـس جمهوروارگانهای قضائی به ذبالهً آرشیف جا میگیرد وملت رادرسردرگمی فـرومیبرد، همه برخاسـته ازسیستم نظامیست که ادارهً کل کشوررا درسلطهً یک شخص متمرکزساخته ودیگرنهادی حق سرنوشت خواهی را ندارد .

نظام حاکم که حرف خودرا بالاترازفیصله های پارلمــان حتا قانون، به کرسی عمــل می نشـاند، اوضاع را دریک حالت  سردرگمی وگیچ کننده کشانده است.

بالاترازیکسال است، هفـت وزیرکابینه که رای اعتماد راازپارلمان بدست نیاوردند، بدون مشـروعییت قانونی، بفـــــرمان رئیس جمهوربحیث وزرای سرپرست بوظایف خود ادامـه میدهنـد. ولـی دراثرمعاملـــه گریهای خفت باراکثریت اعضای شورا، باردیگردرینمورد صدای خشم واعتراضی ازتالارآن برنخاست وبدین ترتیب حیثیت قانونی پارلمان به شرمساری تاریخ پیوند خورد و سرپرستان برریش قانون خندیدند.

به همینگونه درتعین ونصب کارمنـدان بلند رتبهً دولتی، نمونهً آن تقــررجناب لودین بحیث رئیس عمومی مبارزه با ارتشا وفساد دولتی وآقای ستانکزی دربست مشاورارشد حقــوقی ریاست جمهوری، دوچهـرهً شناخته شده یکی فرورفته درتقلب انتخابات ریاست جمهوری ودیگری عامل تعصبات قومی وزبانی، بدون آرای شورای ملی به این وظایف گماشته میشوند

 

انعقاد قراردادهای بزرگ دولتی، تصامیم پنهانی دولت بوسیلهً شورای عالی صلح با طالبــان وداخل ساختن آنها درقـدرت که دراثرفشار آی.اس.آی  پاکستان انجام میگیــرد، مهمترین همه مسًـلهً جابجائی پایگاهای نظامی دایمی امــریکا درخاک افغانستان، همه وهمه که میبایست ازدهلیزآرای ملت عبورمیکرد ومشروعییت ملی وقانونی بخود میگرفت مگردرتصمیم گیری هر کدام ازین مسایل، به نظرخواهـی اعضای شورای ملی هرگــزضرورت دیده نشد، بلکه براساس صلاحیتهـــای نظام تک قــدرتی ریاستی، برنامه های اجرائی همچورویدادها، خارج ازارادهً مــردم، درداخل ارگ طراحی شده وسپس بمنصهً اجرا درمی آید.

ازینجاست که موجودیت چنین ادارهً خود مختار « خود کوزه وخودکوزه گروخودگل کوزه » ، زیرپرسش درشت  جامعه قرارگرفته ومردم ازنمایندگان خود درپارلمان، بویژه درین برههً تبـداریکه قراراست لویه جرگهً عنعنوی ازطرف رئیس  جمهور برای تائید یا رد سند ستراتیژیک با امریکا به بحث گذاشته شود، جداً تقاضا دارند تا بخاطررفا وسلامت مـــردم وتغییرات مثبت درروند ادارهً کشور، با تغییرمادهً قانون، سیستم نظام رهبری افغانستان از ریاسـتی به پارلمــانی تعویض گردد.

اینست وجیبهً ملی و آزمون تاریخی پارلمان جدید که باید مسوًولیت میهنی وسرنوشت سازخودرا با شهامت هـدف منــدانه ادا ساخته وخواست مردم مظلوم افغانستان را، دست کم دریک بخشی ازآرزوهای ملی برکرسی عمـل نشاند.

 

 

اپریـل  سال  2011

فرانکفورت  جرمنی


April 25th, 2011


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات